نوشته هایی که پیشکش او می شود

چقدر دوست داشتن تو دلچسب است....من می نویسم خط خطی های نا مفهوم را تو بخوان دوست داشتن های همیشگیم را ، از تو می نویسم که به هر بهانه دلم تنگ تو می شود می آیم هر روز دستت را می گیرم و کشان کشان با خودم می برم تا همه حر فهایی  که برایت آماده کرده ام را یکجا بگویم کنارم می نشانمت باران می بارد دستانت را محکم می گیرم تو می گویی بخواه تا برآورده کنم سفت به , ...ادامه مطلب

دلم یک تو کم داشت با مرمر شعر آفریدمت اما اکنون می بینم تو داری از یاد می بریم و اینجا حال و هوای دلم پر از دیروز است همان دیروز هایی که تنهاییم قلمم حسم پیچ و تاب قد تو را دلنشین کرد + نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۵/۳۰ساعت 11:5  توسط محمد  |  , ...ادامه مطلب

بودن تو مثل ساعت شنی شده هر لحظه حجم نبودنت بیشتر و بیشتر میشه و هیچ کاری هم از دست من بر نمی یاد فقط باید ببینم کی آخرین دونه ی شن پایین میفته آخرین بهونه بودن و بعد اگه بخوام این ساعت و زیرو رو کنم تازه انبوهی از نبودن ات و می بینم کاش تو سیب قرمزی بودی آویزان از درخت من شعر می گفتم و کلمات کیف می کردند اما تو هیچ وقت سیب نمی شی و من هم اگر بلند ترین نردبان رو بیارم هیچ وقت دستم به تو نمی رسه و باز خودم رو می بینم رها شده در گودال نبودنت می بینی خیالت با من چه می کنه . . . . . + نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۷/۲۲ساعت 15:6  توسط محمد  |  , ...ادامه مطلب

تو آرامم کن که دست هایت بر هر کاری تواناست ... خدایا تو می گویی برای من باش تا من با همه خداییم برای تو باشم اما می بینی دلم آنقدر شکسته است که حس می کنم حتی تو هم از لای تکه هایش فرو می ریزی می گویی هر که مرا یاد کند همدمش می شوم ولی با تمام خدا خدا گفتنم باز من می مانم یک دل خالی ، خالی از خدا ، برای همین است که از تو دور شده ام شاید این دل شکسته حالش بهتر شود ولی تو دور نشدی نزدیک شدی مثل همیشه های همیشه ، که می دانی من جز تو هیچ کسی ندارم من همه امدم باز به توست و آنچه در دستهای توست من پناهنده دست های توام خدایا نمی دانم اگر اعتقادم به تو نبود این روزها را باید چگونه می گذراندم چقدر خوب است که تو هستی خدا حتی ابن رنجها ، این زمین خوردن ها و این کاستیها همه مهربانی توست محبت توست.... + نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۸/۱۴ساعت 16:15  توسط محمد  |  , ...ادامه مطلب

خدایا تو خودت می دانی چقدر نیازمندم نیازمند بودن تو با همان مهربانی بی پایانت نیازمند دستان همیشه نوازشگرت که وقتی دلم می گرفت آغوشت جای همیشگیم بود و آرامشی که می پاشیدی به زندگیم خدایا عزیز مهربانم مگر نگفتی اگر تو را طلب کنم می یابمت مگر تو از رگ کردن به من نزدیکتر نیستی ، پس چرا من که بارها تو را طلب کردم ،فریاد زدم ،جوابی نشنیدم..... مهربانم... بینهایت سپاسگذارم.... برای این روزها که حال دلم خوب است برای این روزهای بی پایان بارش رحمتت + نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۸/۲۱ساعت 12:45  توسط محمد  |  , ...ادامه مطلب

آخرین جمعه پاییز هم گذشت با تمام از تو نبودنهایش با تمام غروب دلگیرش خیالت راحت دیگر نمی گویم هم پاییز باشد و هم غروب جمعه و هم خیال تو خیالت راحت دیگر برگهای ناتوان دوست داشتنت ریخت و رفت و باد با خود برد بی وفایم زمستان با سرمایش و نبودن خیال تو دیگر منی از من باقی نخواهد گذاشت خیالت راحت ای دل دیگر در پی واژه ها سرگردان نمی شوی دیگر برای یک کلمه یک جمله واژه ها را به زحمت نمی اندازی خداحافظ واژه های بی در پیکر خداحافظ + نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۹/۲۶ساعت 10:39  توسط محمد  |  , ...ادامه مطلب

بیشتر اوقات خودم را قانع می کنم که مگر می شود یک نفر تمام حجم دلتنگی تو باشد مگر می شود مخاطب تمام هذیان هایت باشد و سراغت را نگیرد دلیل حال خوب این روزهایم دلتنگی بهانه ای بود که باز مرا به سمت تو کشاند آدم که دلتنگ می شود چه فکر ها که نمی کند دلتنگی گاه خنده را طرحی می کند بر لبان و گاه غم را بغضی می کند شکسته در گلو و چه دلگیرند این لحظات کاش تو بدانی که چگونه پیچکی می شود خیالت بر پر و پای ثانیه های دلتنگم کاش تو بدانی که چگونه دلم می رود برایت به شعر به غزل و تو آن دورها ایستاده ای و استشمام خواستنت به رویا می بردم و همه وجودم ، فکرم نیاز می شود نیاز آبی چشمانت رویای لاجوردی من دیوانه وار,همه,روز,مثل,بعد,ظهر,جمعه,است ...ادامه مطلب

تو همیشه معنا می دهی وزن می دهی به هذیانهای بی در و پیکرم به این کلمات ناموزون که چگونه عاشقانه می شوند و پر بکشند بسوی تو جوری کنار هم چیده می شوند که انگار می خواهند به سعدی درس پس دهند یا نامه ای شوند برای نیما گاهی کلمات چنان یقه ام را می چسبند که همین حالا غزلی شوند برای تو هر چند آشفته و به هم ریخته این واژه های در به در سر درگم درگیر دغدغه بودن با تو را دارند گاهی پیش من بغض می کنند و گاهی می بارند و به ناچار من را مجبور می کنند که همه را به نام تو گره بزنم و این می شود که تو تمام آرزوهای رنگین کمانی من می شوی که نام تو باز متبرک می کند تمام خط خطی های شب,گاه به گاه,گاه به انگلیسی,گاه به این می اندیشم,قلوه گاه به انگلیسی,قلوه گاه به انگليسى,زندگی گاه به کام است,گاه گاهی به نگاهی,تکیه گاه به انگلیسی,گاه گاهی به یادت ...ادامه مطلب

ببین اینگونه در ذهن من می رقصی که نمی توانی پنهان کنی نمی توانی پنهان کنی که تو مسبب تمام هذیان های منی حال من این گونه است پر از تو پر از توهم صدای تو دلتنگ و منتظر ...., ...ادامه مطلب