امروز به طرز عجیب و احمقانه ای دلتنگم....

ساخت وبلاگ
اصلا توان یادآوری خاطراتت را ندارم

هر وقت یادم می اید

تو را درست پرتاب می کند وسط آن خاطرات مشترکمان

کاش مسلط بودی به دوست داشتن

کاش دلبری های مکرر آن زمانت با پیش فرض ماندن بود

کاش کسی خیریه ای راه بیاندازد به نفع دلهای تنگ

و تو مدعو اختصاصی آن باشی

نمی دانم چرا ما انسانها می خواهیم مدتها آوار شویم توی گذشته مان

خدای آرامش های بی دلیل من

می بینی باران که می بارد تو می مانی و هجوم حاطراتت

آری خاطرات با هر بهانه ای می آیند و دچار می کنند بی هیچ بهانه ای می روند

خواهش می کنم در خاطراتم بمان و زندگی کن

تا با تو یک عاشقانه آرام بسازم

تا شب گریه هایم را پایان دهی

و تمام این دلنوشته های خیس را تقدیم کنم به تو

+ نوشته شده در  ۱۳۹۵/۱۲/۱۵ساعت 14:16  توسط محمد  | 
نوشته هایی که پیشکش او می شود...
ما را در سایت نوشته هایی که پیشکش او می شود دنبال می کنید

برچسب : امروز,طرز,عجیب,احمقانه,دلتنگم, نویسنده : 8persian109 بازدید : 106 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:41