واژه ها بلاتکلیف ایستاده اند و منتظر و دلخوش که با آمدنت غرق خیال بودنت شوم تا جمله شوند و نوشته ای ولی باز تو که مثل همیشه نیستی ... خط خطی می کنم واژه ها را و کوتاه کوتاه می نویسم که مبادا بویی از دوست داشتن بویی از دلتنگی در آن باشد و کافه کلمات و واژه های گیج را به هم می ریزم سفارش خیالت را پس می دهم و می نشینم و با بغض از چشم هایم و از اشک کمک می گیرم می بینم این روزهای بی تو بودن که نوشتن ندارد + نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۴/۰۴ساعت 9:44 توسط محمد | ,آرزوی,شده,بغض,های ...ادامه مطلب